دانشگاه یزدنقد ادب معاصر عربی2322-50685820151222هنجارگریزی معنایی قرآن در شعر صلاح عبدالصبورهنجارگریزی معنایی قرآن در شعر صلاح عبدالصبور126544هنجارگریزی معنایی قرآن در شعر صلاح عبدالصبورFAابراهیماناری بز چلوئیحسنمقیاسیسمیرافراهانیJournal Article20131008چکیده <br />قرآن کریم به دلیل ساختار و ویژگیهای منحصر به فرد خود، همواره حضور گسترده و اثرگذاری در شعر شاعران و ادیبان داشته و یکی از متون پرکاربرد در آفرینشهای ادبی به شمار میآید؛ از اینرو در اغلب متون شعری شاعران- گذشته و معاصر- شاهد حضور آیات الهی و آموزههای قرآنی هستیم.صلاح عبدالصبور، از جمله شاعران معاصر عرب است که از قرآن کریم در زمینههای مختلفی از جمله واژگان زبانی، محتوا، ساختار و درونمایه بهره فراوانی برده است. ساختار کلام وی و الفاظ و واژگان به کار رفته در آن، گاه رنگ و بوی قرآنی دارد و در لابهلای بیتهای شعری خود زنگ آیات و ویژگیهای خاص آن را تداعی میسازد. صلاح، با الهام از آیات الهی، از ناپایداری دنیا، گذرا بودن عمر انسان، مرگ و... سخن میگوید وحقایق نهفته در باطن آیات را در قالب شعرهای خود میریزد و با الفاظ و واژگان خویش، آموزههای معنوی قرآن را به تصویر میکشد. عبدالصبورگاه، با اندک تغییری در ساختار آیات، همان تشبیه و یا استعارۀ قرآنی را در شعر خود بازآفرینی میکند و معمولاً (مشبّهٌبه یا مستعارمنه) خود را از قرآن وام میگیرد و گاه از آیات الهی تشبیه و استعاره میآفریند. در نمونههای بلاغی قرآن در شعر عبدالصبور، در محور جانشینی استعاره بیشترین کارکرد را نسبت به کنایه داشته و در محور همنشینی، استفاده شاعر از تشبیه بیشتر و گستردهتر از مجاز است. بر این اساس در مقالۀ حاضر، نمونههای بلاغی قرآن کریم در اشعار عبدالصبور از منظر هنجارگریزی معنایی در قالب محورهای جانشینی و همنشینی بررسی میشود. <br /> <br />کلید واژهها: قرآن کریم، صلاح عبدالصبور، هنجارگریزی معنایی، محور جانشینی، محور همنشینی.https://mcal.yazd.ac.ir/article_544_92fcbbcb36563a7b9566c2ad09bbfacc.pdfدانشگاه یزدنقد ادب معاصر عربی2322-50685820151222بررسی ساختاری رمان «حرام» یوسف ادریسبررسی ساختاری رمان «حرام» یوسف ادریس2747545بررسی ساختاری رمان «حرام» یوسف ادریسFAهادینظری منظمشهرامدلشادJournal Article20131025چکیده <br />نظریه پردازان ساختار گرا هموار سعی در ایجاد قانون و قاعده ای کلی و جامع جهت تحلیل آثار ادبی بویژه رمان داشته اند که قابل تعمیم به همه داستان ها باشد. این نظریات که با ولادیمر پراپ آغاز شد همواره توسط دیگر نظریه پردازان نظیر گریماس، تودوروف، فیلپ هامون وغیره گسترش یافت. یوسف ادریس به دلیل اهمیتی که برای ساختار رمان قائل بود، اسلوبی زیبا داشت، و به طور کلی بارزترین ویژگی ها ساختاری او شامل، تصویر سازی، گریز زنی، تداخل داستان در داستان، می باشد. یوسف ادریس از شیوه های نوین رمان نویسی بهره میگیرد و موضوعات داستانهای او بیشتر پیرامون مسائل و مشکلات جامعه معاصر عرب و به ویژه کشور مصر است. در پژوهش حاضر سعی شده است تا با توجّه به تعریفهای صاحبنظران ادبیّات داستانی، به بررسی پاره ای ازعناصر ساختاری در رمان «الحرام» پرداخته و در خلال آن محتوا و مضمون داستان تبیین گردد. نتیجه نشان می دهد ساختار رمان حرام در خدمت مضمون واقع گرایی قرار گرفته است تمامی عناصر رمان از قبیل پیرنگ، فضاء، لحن، مکان بازگو کننده مضمون رئالیسیتی رمان بوده است. همچنین می توان گفت یوسف ادریس توجّه شایانی به ساختار رمان کرده است به گونه ای که تمامی عناصر کاملاً منسجم و پیوسته در کنار هم بکار برده شده است. روش نگارندگان در این مقاله، روشی توصیفی - تحلیلی است. <br />کلید واژهها: واقع گرایی، عناصر داستان، یوسف ادریس، رمان الحرام، ساختار گرایی.https://mcal.yazd.ac.ir/article_545_87ac11abfd083f4208e7a3ff622bc674.pdfدانشگاه یزدنقد ادب معاصر عربی2322-50685820150121بررسی عناصر ادبیات اقلیمی در داستانهای کوتاه مارون عبودبررسی عناصر ادبیات اقلیمی در داستانهای کوتاه مارون عبود5173546FAاحمد رضاصاعدیحسننجفیJournal Article20131027 <br />چکیده <br />ادبیّات اقلیمی بهعنوان شاخهای از ادبیّات که به بیان شاخصههای جغرافیای طبیعی و انسانی منطقه خاصی میپردازد، در ادبیات اکثر کشورها از جمله ادبیّات عربی از جایگاه ویژهای برخوردار است. مارون عبود بهعنوان یکی از اقلیمنویسان معروف در لبنان با اتکا بر حال و هوای بومی و جغرافیایی زادگاهش، ادبیّات اقلیمی را به مرتبه مهمی رساند. در این پژوهش با اتکا بر روش توصیفی تحلیلی، عناصر ادبیّات اقلیمی در «داستانهای کوتاه» مارون عبود و هدف نویسنده از بکار گیری آنها بررسی شد. ازآنجاییکه مارون عبود در داستانهای کوتاهش به منطقه جبیل و روستاهای آن وفادار بوده است، عناصر داستانهای کوتاه وی در بیشتر موارد، برگرفته از محیط پیرامون نویسنده میباشد که در آن رشد و نمو یافته است. هدف نویسنده از کاربست عناصر اجتماعی و فرهنگی، نقد فئودالهای مذهبی نصرانی و فئودال سیاسی حاکم بر جامعه است. همچنین مارون عبود برای برونرفت از مسئلهای به نام تهاجم فرهنگی غرب و فراموشی فرهنگهای بومی و سنتی منادی بازگشت به فرهنگهای اصیل و بومی است . <br /> <br />کلیدواژهها: مارون عبود، ادبیّات اقلیمی، داستان کوتاه. <br /> https://mcal.yazd.ac.ir/article_546_21bfabbd0d59837fcc7d492610ec3200.pdfدانشگاه یزدنقد ادب معاصر عربی2322-50685820151222بدبینی در شعر الیاس ابو شبکهبدبینی در شعر الیاس ابو شبکه75101547بدبینی در شعر الیاس ابو شبکهFAعلینظریعلی باقرطاهری نیایونسولیییJournal Article20131115در طول زندگی گاهی مشکلات انسان شدت مییابند و روح و روان او را تحت تأثیر قرار میدهند وممکن است وی را به بدبینی دچار سازند. از آنجا که شعراء دارای روحی لطیف تر و احساسی قویتر هستند نسبت به مشکلات، بیشتر واکنش نشان میدهند، شاید بتوان گفت همین امر امکان بروز بدبینی را در نزد آنها افزایش میدهد، ما در دورههای مختلف شعرایی را شاهدیم که به بدبینی دچار بوده اند، اما این پدیده در دوره معاصر در مقایسه با دورههای گذشته گسترش یافته است بخصوص در بین شعراء مکتب رمانتیسم. الیاس ابو شبکه ازشعرای پیرو این مکتب به حساب میآید که شعرش پر از حزن و اندوه است و در بسیاری از مواقع بدبینی وی را نشان میدهد. مقاله حاضر پدیده بدبینی را در شعر الیاس ابو شبکه مورد بررسی قرار داده است و در پی جواب دادن به این دو سؤال میباشد: 1- عوامل مؤثر در بدبینی الیاس ابو شبکه کدامند؟ 2- الیاس ابو شبکه نسبت به چه اموری بدبین میباشد؟ <br />عوامل متعددی در بوجود آمدن بدبینی در نزد ابوشبکه مؤثر میباشند که از جمله آنها میتوان به بیماری و ترور پدرش... اشاره کرد . دامنه بدبینی او بسیار گسترده است که نشانههای آن را از نگاه شاعر به دنیا تا نگرشش به وطن و عشق می توان یافت. مقاله حاضر سعی بر این دارد که پدیده بدبینی را در شعر الیاس ابو شبکه با روش تحلیلی _ توصیفی مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. <br />کلید واژهها: شعر معاصر عربی؛ الیاس ابو شبکه؛ بدبینی.https://mcal.yazd.ac.ir/article_547_0dd5aae56bee51a9be342ac05c4307c6.pdfدانشگاه یزدنقد ادب معاصر عربی2322-50685820151222بررسی و تحلیل نوستالژی در شعر بلند الحیدریبررسی و تحلیل نوستالژی در شعر بلند الحیدری103133548بررسی و تحلیل نوستالژی در شعر بلند الحیدریFAمهینحاجی زادهعلی فضامرادیJournal Article20131210چکیده <br />نوستالژی به عنوان موضوعی روانشناختی، یکی از ویژگیهای ادبیّات و هنر است که در طول تاریخ ادبی، همواره مطرح بوده و در هیچ دورهای از ادوار تاریخ ادبی، کم رنگ نشده است، بلکه همواره شعرایی بودهاند که بنا به دلایلی، از جمله عدم سازش با جامعه و یاسلطۀ حاکم، راه غربت را در پیش گرفتهاند. بنابراین، نوستالژی در معنای عام کلمه، سـابقهای به قدمت زندگی بشری داشته و همـواره یکی از دغدغههای زندگی بشری بوده است. شاید دلیل عمدۀ غربت گزینی شعرا این باشد که شخص شاعر، برخوردار از حسی ظریف بوده که قدرت تحلیل او را نسبت به دیگر اقشار جامعه بالا برده و موجب میشود در برابر رفتارهای ناخوشایند حکومت و جامعه، موضعگیری نموده و راه غربت را برای خود برگزیند و این موضوع همان است که مقالۀ حـاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی در شعـر بلند الحیدری، شاعر معاصر عراقی بررسی کرده و ضمن بیان انواع نوستالژی در شعر ایشان، عوامل پیدایش این انواع را نیز مورد تحلیل قرار داده و به این نکته دست یافته است که مشکلات موجود در زندگی خانوادگی بلند الحیدری، شرایط روحی شاعر و دیگر شرایط موجود زمانی و مکانی از جمله عوامل پیدایش این حس نوستالژی نزد شاعر میباشد. <br /> <br />کلید واژهها: نوستالژی، شعر معاصر عربی، عراق، بلند الحیدری، غربت روحی.https://mcal.yazd.ac.ir/article_548_ba12625f45361490034e55b25a9f7d92.pdfدانشگاه یزدنقد ادب معاصر عربی2322-50685820151222شیراز؛ روشنا شهر شعر البیاتیشیراز؛ روشنا شهر شعر البیاتی133160549شیراز؛ روشنا شهر شعر البیاتیFAمحمدعامری تبارحبیب اللهعباسیJournal Article20131231 <br />شیراز؛ روشنا شهر شعر البیاتی* <br />محمد عامری تبار<sup>1 </sup>دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند <br />دکتر حبیب الله عباسی استاد دانشگاه خوارزمی <br /> <br />لا تبکِ- و العالمُ بحرٌ- فأنا سوف أنادیک/ و أبکی أیها الدرویش فی «شـیـراز»/ سوف أنادیک من المدائن المسبیة- الممنوعة- الفاقدة الذاکرة- المنسیة- المقطوعة الأثداء. <br />البیاتی <br /> <br /> <br />چکیده <br />انسان پس از دستیابی به پیشرفتهای نوین، از زندگی روستایی دست کشید و در شهرها سکنی گزید. در هر دوره، شهرها کانون تحولات بشری بوده و کمابیش ویژگیهای مشابه داشتند. پس از رنسانس، شهرها بیش از گذشته انسان را زیر چرخدندههای خود فروبردند. این موضوع بیش از همه شاعران را آزار داد. در شهرها اوضاع سیاسی و اجتماعی خاصی حاکم و موجب غربتزدگی روحی و اجتماعی شاعران شد. در کشورهای عربی نیز پس از تحولات سیاسی و اجتماعی همین وضعیت به وجود آمد. ادبیات معاصر عرب تحت تأثیر ادبیات غرب، شهر و اثرش بر زندگی مردم را مورد انتقاد قرارداد. در شعر معاصر عرب، عبدالوهاب البیاتی بیش از دیگر همتایانش به این موضوع <br /> <br />پرداخته است. در این پژوهش پس از بررسی شهر، به مهمترین مباحث مرتبط چون آرمانشهر وسیمای شهر در شمایل روسپی پرداخته شده است. در ادامه، با تکیه بر دیدگاه هنری البیاتی، شهرهای بغداد، بابل، نیشابور، پاریس و شیراز که در تجربة شعری وی اهمیت و بسامد بالایی دارند، بررسی شدهاند. در پایان،این نکته تبلور مییابد که به جز شهر شیراز،ویژگی بارز تمامی شهرهای این شاعر سترگ، فساد، تباهی و ظلمت است. اما شیراز، لبریز از زیبایی و روشنایی و نقطة مقابل آن شهرها است. <br /> <br />کلید واژهها: شعر معاصر عرب، شهر، بغداد/ عراق، شیراز، عبدالوهاب البیاتی. <br /> <br /><br clear="all" /><br /><br />* تاریخ دریافت مقاله:10/10/1392 تاریخ پذیرش:08/03/1393 <br />Email: M.ameritabar@yahoo.com1-ایمیل نویسنده مسئول: <br /> https://mcal.yazd.ac.ir/article_549_0715a7296ae3ad9230e1e39e7264df0f.pdfدانشگاه یزدنقد ادب معاصر عربی2322-50685820151222شیوههای شخصیت پردازی در رمان«اصل و فصل» سحر خلیفهشیوههای شخصیت پردازی در رمان«اصل و فصل» سحر خلیفه161191550FAحسنسربازمحسنپیشوایی علویسرشینفلاحیJournal Article20140126چکیده <br />عنصر شخصیت یکی از عناصر مهم و اساسی در ادبیّات داستانی است که نویسنده از طریق آن اندیشهها و عواطف خود را به نمایش میگذارد.رمان«اصل و فصل» سحر خلیفه از جمله رمانهایی است که حضور شخصیت در آن بسیار پررنگ است و نویسنده برای معرفی شخصیتهای آن از هر دو شیوۀ شخصیت پردازی مستقیم و غیرمستقیم استفاده کرده است. در شیوۀ مستقیم،خلیفه از دو روش استفاده میکند؛در مورد شخصیتهای اصلی،او خود به معرفی آنها میپردازد. اما در مورد شخصیتهای فرعی از زاویۀ دید شخصیتهای اصلی و فرعی استفاده کرده و به این شیوه آنها را معرفی میکند. این شیوۀ شخصیت پردازی، شخصیت را واقعیتر به تصویر میکشد که به طور قطع دارای تأثیر بیشتری میباشد.نویسنده در شیوۀ غیر مستقیم از تکنیکهای مختلفی استفاده کرده و از طریق رفتار، توصیف حالات روحی و روانی، محیط، نامگذاری، گفتوگو و تک گویی درونی خواننده را با شخصیتهای رمانش آشنا ساخته است.نویسنده در این رمان از شخصیت پردازی به ویژه شخصیت پردازی غیرمستقیم برای تقویت ساختار اثر و انتقال بهتر معنا، بهره بردهاست. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و شیوۀ تحلیل محتوا، شیوههای شخصیت پردازی در رمان «اصل و فصل» سحر خلیفه را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که در این رمان شخصیت پردازی غیرمستقیم کاربرد بیشتری نسبت به شخصیت پردازی مستقیم داردو از میان تکنیکهای مختلف شخصیت پردازی غیرمستقیم هم سه شیوۀ گفت و گو، توصیف احساسات و عواطف و نامگذاری به ترتیب بیشترین بسامد را به خود اختصاص دادهاست. <br /> <br />کلید واژهها: سحر خلیفه، اصل و فصل، عناصر داستان، شخصیت، شخصیت پردازی.https://mcal.yazd.ac.ir/article_550_e642f327b2e524da6e4e407d1bb4dd7d.pdf