چکیده زن، یکی از موضوعات مهم شعری شاعران عرب بوده است که از دوران جاهلی تا عصر حاضر، در سرودههای آنها خود نمایی میکند. بنا به اعتقاد اکثر ناقدان قدیم و جدید سرایندگان شعر کهن به این عنصر مهم در جامعه با نگاهی سطحی نگریستهاند، اما شاعران معاصر با نگاهی نو و متفاوت با دید گذشتگان به موضوع زن پرداختهاند. یکی از این شاعران صلاح عبد الصبور است که در موضوعات گوناگون از این نام برای بیان ایدهها و دغدغههای شخصی و اندیشههای سیاسی، اجتماعی و عرفانی خود سود جسته است. این گفتار بر آن است تا جایگاه زن را در شعر صلاح عبدالصبور دریابد. از این رو با روش تحلیلی ـ توصیفی اشعار این شاعر را بررسی کرده و دریافته است که سرودههای صلاح عبد الصبور دربرگیرنده توصیف ویژگیهای جسمانی زن نیست بلکه زن معمولاً نماد مضامین و مفاهیمی است که شاعر برای بیان اندیشههای خود از آن مدد میجوید. زن عنصری نجات دهنده، حیات بخش، سازنده و پرورشدهنده است که به نوعی مفهوم حاصلخیزی و بالندگی را یادآوری میکند که از تعابیر اسطورهای زن در دیگر فرهنگها و تمدنهای گذشته است.
کلید واژهها: شعر معاصر عربی، شعر اجتماعی، زن، صلاح عبدالصبور