چکیده ادبیّات اقلیمی بهعنوان شاخهای از ادبیّات که به بیان شاخصههای جغرافیای طبیعی و انسانی منطقه خاصی میپردازد، در ادبیات اکثر کشورها از جمله ادبیّات عربی از جایگاه ویژهای برخوردار است. مارون عبود بهعنوان یکی از اقلیمنویسان معروف در لبنان با اتکا بر حال و هوای بومی و جغرافیایی زادگاهش، ادبیّات اقلیمی را به مرتبه مهمی رساند. در این پژوهش با اتکا بر روش توصیفی تحلیلی، عناصر ادبیّات اقلیمی در «داستانهای کوتاه» مارون عبود و هدف نویسنده از بکار گیری آنها بررسی شد. ازآنجاییکه مارون عبود در داستانهای کوتاهش به منطقه جبیل و روستاهای آن وفادار بوده است، عناصر داستانهای کوتاه وی در بیشتر موارد، برگرفته از محیط پیرامون نویسنده میباشد که در آن رشد و نمو یافته است. هدف نویسنده از کاربست عناصر اجتماعی و فرهنگی، نقد فئودالهای مذهبی نصرانی و فئودال سیاسی حاکم بر جامعه است. همچنین مارون عبود برای برونرفت از مسئلهای به نام تهاجم فرهنگی غرب و فراموشی فرهنگهای بومی و سنتی منادی بازگشت به فرهنگهای اصیل و بومی است .