چکیده عبدالحمید جودة السحّار نویسنده معاصر مصری، از جمله نویسندگانی است که در داستاننویسی معاصر عربی، رویکردی متعهّدانه در پیش گرفتهاست. داستان کوتاه «وسوسة الشیطان» از مجموعه داستان «همزات الشیطان» از برجستهترین داستانهای او در این زمینه است. در این داستان، چالشهای درونی یک انسان در قالبی هنری، به خوبی بازتاب یافته است. این پژوهش با روش تحلیلی – توصیفی، میزان موفقیت نویسنده، در به کارگیری تکنیکهای داستاننویسی نوین در این اثر را بررسی نموده است. یافتههای این مقاله نشان میدهد که جودة السحّار، در ایجاد پیوند میان محتوای داستان و فرم آن، ابتکار به خرج داده است، او در این داستان، ضد قهرمان را با ظاهری آراسته، به جای قهرمان نشانده تا با تحریک مخاطب، رویکردی انتقادی در ذهن وی پدید آورد. نویسنده برای تحقق این هدف، از شگردها و تکنیکهای داستاننویسی معاصر مانند: «فاصلهگذاری» و «افق انتظارات» به خوبی استفاده نموده است. وی علاوه بر آن، به تناسب محتوای داستان، بینامتنی قرآنی را به شکلی زیبا به کارگرفته است و هنر او در این زمینه، آن است که با تأسّی از داستان حضرت یوسف در قرآن کریم، صحنههای غیر اخلاقی را در داستان خود برجسته و جذّاب ننموده است، بلکه آن را در قالب چالشی میان «نفس امّاره» و «نفس لوّامه» و در فضای وجدانی یک انسان تبیین نموده است.